شهرشیشه ایی
به نام آنکه فانوس عشق را در ظلمت قلبم جای داد. سینه ام را می شکافم و با قلمی از اشک و مرکبی از خون برایت می نویسم : سلام بر تو که لطیف تر از بارانی و سرخ تر ازگلهای محبتی و زیباتر از شاخهسار عشقی. میخواهم گلی از محبت بچینم و برایت بیاورم و آنگاه بر لبانت که سرخ تر از گلهای سرخ اند بوسه ای از عشق میزنم. من غم را درسکوت و سکوت را در شب و شب را در بستر و بستر ری بریا اندیشیدن به تو دوست دارم اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش اگر حرفی زدم از گل تویی معنا و مفهومش
نظرات شما عزیزان:
قالب رایگان وبلاگ کد آهنگ |